🎁 . در آستانه‌ی هزارتایی شدن خواستیم ازتون تشکر کنیم. از حمایت‌هاتون از محبت هاتون و از دعاهای خیرتون برای کسب و کار نوپامون. راستش اسم کسب و کار رو خیلی دوست نداریم. ما قبل از کسب درآمد از راه جعبک آرزوهای بزرگ دیگه ای داشتیم برای بچه ها‌. تیم ما بعد از مادر بودن معلم بود. ما چند تا معلم بودیم که روزانه با بچه های زیادی سر و کار داشتیم و داریم. ایمان داریم که بازی اون هم به ساد‌ه‌ترین شکل ممکن می‌تونه کاری با بچه ها بکنه که هزار ساعت کلاس درس نمی‌تونه. ما دوست داریم بچه ها بازی کنن. و دوست داریم لذت این بازی رو حتی بزرگ‌تر ها هم بچشن‌.. جعبک دغدغه‌ی بچه‌ها رو داره و تمام تلاشش اینه که بچه‌های زیادی بتونن با وسایل ساده و ارزون بازی کنن. شما از ما یک جعبک می‌خرید اما ما توی هر جعبک هزار تا لبخند و انرژی خوب و دعای خوب براتون می‌فرستیم. باشگاه مادران جعبکی اتفاق دیگه ایه که قراره تو روزهای آینده ازش صحبت کنیم. جمع مادرانی که مثل خود ما هستند. گاهی خسته می‌شن گاهی عصبانی می‌شن گاهی کلافه از این مسئولیت سخت اما همیشه‌ی خدا لبخند بچه هاشون می تونه تمام غم های عالم رو از دلشون پاک کنه.. . 🍭 🍬 🍭 🍬 🍭 🍬 . #جعبک #کودکی #جعبک_خمیری #جعبک_آردی

‌ جعبک آردی فوق العاده مون از راه رسید! این جعبک جزو جعبک های اول تیم ما بود و خیلی دوستش داریم.‌‌ به درخواست خود شما تصمیم گرفتیم دوباره شارژش کنیم. اما فعلا با تعداد محدود و آزمایشی! ‌ اگر استقبال دوباره خوب باشه با یه سر و شکل تازه تر و جذاب تر شاید دوباره تولیدش کنیم. کارت بازی این جعبک وسایلا رو همراهی میکنه تا بچه ها یه عالمه بازی حسی جذاب رو تجربه کنن.‌‌ گروه سنی این جعبک هم ۲ سال به بالاست. قیمت این جعبک رو هم دست نزدیم و با همون قیمت پارسال فروخته میشه، گرچه قیمت وسایل داخلش که امسال خریداری شده بیشتر شده بود.😔‌‌ جعبک جان آردی هستن با قیمت‌ ۸۷ هزارتومان‌ و از الان می تونید در دایرکت سفارش بدید.‌‌ ‌ ویدیوی جذابمون از خانوم: @mahsa.mokhtarri ‌ ‌ ‌ #جعبک_آردی #جعبک_جان #هدیه_کودک#اسباب_بازی #سرگرمی #ایده #بازی_های_حسی

🤦‍♀️ شماهم تابستون‌ها، دم به دقیقه حوصله بچه هاتون سر میره؟ 😶‍🌫️ ما یه راهکار پیدا کردیم اینکه برای وقت های بی حوصلگی یه شیشه درست کنیم. شما راهکاری دارین ؟ توی کامنت برامون بنویسید تا بقیه هم استفاده کنن . #روانشناسی_رشد #سرگرم_کردن_بچه_ها #سرگرمی_کودک #سرگرمی_جالب #کپسول_بی_حوصلگی #حوصله_سر_رفته #کودک_شاد #کودک_خلاق #فرزندپروری #والدگری #اسباب_بازی_کودک #اسباب_بازی #کاردستی_کودک #کاردستی_ساده #جعبک

🎈. نشسته بودیم روی زمین ظرف گیلاس رو گذاشته بودیم وسطمون. اولی رو برداشت و کرد تو دهنشو برد گوشه ی لپش. مردم برای لپ باد کرده و خنده ی کجکیش.. اومدم یه دونه دیگه گیلاس بردارم. سرمو گرفتم پایین که یوهو تَ تَ تق ... . 🌈🌈🌈 سرمو گرفتم بالا و خنده شو دیدم و گیلاسای شوت شده توی سطل اسباب بازی. اومدم بگم: ما آشغالامونو می اندازیم سطل زباله! شما تف می کنید توی سطل اسباب بازی؟ اما یوهو به ذهنم رسید چقدر جذاب! چه بازی هیجان انگیزی. تف کر...ببخشید! فوت کردن هسته های گیلاس به سمت هدف! خندیدم. هسته ی گیلاسمو چرخوندم توی دهنم تَ تَ تق... خورد به هدف. پخش زمین شد از شادی ... از بازی جدید با هسته های گیلاس... . . 🍭 🍬🍭🍬🍭🍬🍭🍬🍭 . . #جعبک #کودک #بازی #سرگرمی #آزادی_کودک #هم_بازی #تخیل #مهربانی #بازی_با_کودکت #شادی #تخیل #خلاقیت #کودک_خلاق #بازی_جدید #بازی_کودکانه #اسباب_بازی #ایده #جذاب

👨‍👩‍👦👨‍👩‍👧 -: "با بچه خسیس چیکااار کنیم ؟ 😥" احتمالا برای شماهم پیش اومده وسط مهمونی یه لحظه به خودتون اومدین و دیدین جیغ و داد بچه ها به هوا رفته. فرزندتون با فرزند یکی دیگ گلاویز شده سر اینکه نمیخواد اسباب بازیشو به بقیه بده. اینجور موقعا معمولا خجالت زده میشیم و به خودمون میگیم -: " کی این بچه اینقدر خسیس شد ؟ " تو این پست میخوایم بهتون بگیم اصلاااا خجالت زده نشین. و به جای برچسب "خسیس" زدن به فرزندتون باهاش یه سری تمرین انجام بدین و بخشنده بودن رو بهش آموزش بدین. شما راه های دیگه ای برای اینکار میشناسین ؟ تو کامنت برامون بنویسید. #کودک_سالم #کودک_خسیس #فرزند_پروری #رشدکودک #یادگیری_کودک #اسباب_بازی #اشتراک_اسباب_بازی #روانشناسی_کودک #والدگری #خرید_آنلاین #خرید_اسباب_بازی #پیج_کودک

‌ آرام و بی رمق در بستر خوابیده بود و خیره شده بود به فاطمه.‌ فاطمه ٱرام دلش بود. در تمام روزهای دل آشوبهٔ حمل و سرزنش های قریش...‌ صدای فاطمه آب بود روی آتش تنهایی وقتی از بطن او بلند می‌شد که «مامان... غصه نخور... ما خدا را داریم...»‌ فاطمه را نگاه می کرد و اشک از گوشهٔ چشمش سر می‌خورد و بین موهاش قایم می شد... چطور دخترش را بگذارد وسط این شعب و برود؟‌ دلش می‌خواست از جا بلند می شد. دست فاطمه را می گرفت. بین نخل ها می دویدند. صدای خنده فاطمه قوت پاهایش می شد.‌ دلش می خواست با فاطمه گندم آسیاب کنند. با فاطمه شعر بخوانند و دلشان پر از شادی شود. اما توانی نمانده بود. ‌ «محمدم!» رسول خدا خودش را به بالین خدیجه رساند.‌ «جان محمد...»‌ « فاطمه... فاطمه را به تو می سپارم... او به جز تو دیگر کسی را ندارد... زن های قریش زبانشان تیز است. دل دخترم را نبرّند... نگذار آب توی دلش تکان بخورد...» و بغض گلویش را فشار داد... ‌ رسول خدا سرش را پایین انداخت. قد و بالای فاطمه میان اشک های خدیجه می لرزید...‌‌ ‌ ‌ ‌#فاطمه#خدیجه#وفات‌ #جعبک