پست های مشابه

جعبک

. 🎁این روزا همه مون تبدیل شدیم به آدم هایی که همش داریم مصرف میکنیم بی اینکه مثل قدیما لذت چیزای کوچیک رو ببریم. بچه ها هم همینطور! اینقدر اسباب بازی های جور و واجور براشون فراهمه که دیگ قدرشون رو نمیدونن. اما اگه خودشون با ابزارهای ساده اسباب بازی بسازن هم بیشتر لذت میبرن و سرگرم میشن، هم قدرشو بیشتر میدونن.... 🎁 _ شماهم تجربه داشتین ؟ برامون از تجربه تون بگین. #ویژه_عید_غدیر 🎈🎉این #شگفتونک جعبکه برای آقاپسرا تا باهاش #اسباب_بازی های جذابی مثل #هواپیما و #منجنیق بسازن #بازی_کودک #جعبک #خلاقیت #کاردستی

04 مرداد 1400 16:35:59

5 بازدید

جعبک

🎈و اما جعبک جذاب اول 🎈 جعبک خمیری! دلبرک ما که جانمان در آمده برای طراحی و ساختش! جعبک اولمان ارتقا یافته ی همان سطل های خمیربازی بچگی خودمان است. کمی زیباتر، کمی جذاب‌تر و البته با خمیرهایی دست ساز و خانگی، بدون هیچ مواد شیمیایی با رنگ های خوراکی. باید بگوییم برای جزء به جزء این جعبک ساعت ها وقت گذاشتیم. از خریدن ظرف های دلبر و تپلوی خمیرها که دربسته و محکم باشد تا ریختن پولک‌ها داخل ظرف های کوچکش وقتی کودکی نوپا دارد چهاردست پا می دود تا همه اش را بکند توی دهنش... هزار کارنکرده توی زندگیمان را سر این جعبک تجربه کردیم. از خریدن آرد و درست کردن خمیرهای آردی تا یخچالی که به جای شام خانواده پر خمیربازی شده... خون دل ها که نه ولی عرق ها ریخته ایم سر این جعبک تا بشود این جعبک زیبا و فوق العاده! بچه ها عاشقش می شوند چون خمیربازی هیچ وقت تکراری نمی شود. چون قرار است کیک خمیری درست کنیم و شمع بگذاریم رویش و فوووووت! چون بچه ها عاشق تولد بازی اند. این جعبک پر از سورپرایز است. کم کم از گزینه‌های هیجان انگیز داخلش رونمایی می کنیم. این ابزارها را یک کارت بازی و یک بسته بندی جذاب همراهی می‌کنند. کاش موقع باز کردن این جعبک‌ها از برق چشمان بچه‌ها فیلم بگیرید. خانم ها! آقایان! مادران و پدران عزیز! این شما و این جعبک خمیری! جعبک شماره‌ی ۱ منتظر جعبک ۲ باشید. همین روزها... . 🍭🍬 🍭🍬 🍭 🍬🍭 🍬🍭 . #جعبک#جعبک_برای_کودک#جعبک_بازی #کودک #نگاه#دریچه_نگاه #کودکی #خلاقیت #بازی #بازی_با_کودک #جعبک_من #دنیای_کودکی #سرگرمی  #اسباب_بازی #کودک_خلاق #هم_بازی #دست_ورزی #خلاقیت #تخیل #مهربانی #بازی_با_کودکت

01 اسفند 1398 14:15:55

3 بازدید

جعبک

🎨‌‌ تازه سه سالش شده بود دلم میخواست برای ساعاتی بگذارمش جایی تا تجربه های جدید کسب کند و من هم کمی نفس تازه کنم.🙆 به پیشنهاد دوستم بردمش کلاس نقاشی! ⁦🖌️⁩ اما ذهنم درگیر شده بود که کلاس نقاشی یعنی چه؟! چه میخواهند یادش بدهند؟! جلسه اول را با هم رفتیم. بهتر است بگویم جلسه اول و آخر!!🤦 معلم چنان جدیتی داشت که همه‌ی بچه‌ها باید چیزی که او می‌گفت را بکشند! خط‌های صاف صاف، دایره های منظم! آخر سر هم چند الگو که باید رنگ می‌کردند ‌و حواسشان هم می‌بود که از خط بیرون نزنند! من چه می‌خواستم؟ میخواستم از کودک سه ساله‌ی خودم نقاش بسازم؟ کم کم فهمیدم توی صفحه‌ی سفید ذهن بچه‌ها موقع نقاشی، هیچ درست و غلطی وجود ندارد! فهمیدم نقاشی تنها راهی بود که می‌توانستند از آن برای بیان احساساتشان استفاده کنند و خودشان را بروز بدهند. خشم، ناراحتی، خوشحالی و هیجان! نشان دادنش با رنگ ها خیلی راحت تر بود.⁦🖍️⁩ توی نقاشی های دخترم درخت‌ها آبی بودند، خورشید به شکل مثلث بود و ماشین ها چرخهای مربعی داشتند. و همه‌ی این‌ها توی دنیای رنگارنگ او کاملا درست سر جای خودشان بودند.‌‌🌈 ‌ ‌ #جعبک_جان #جعبک_تو_راهه #جعبک_؟ دیگه کم‌کمک داریم آماده میشیم برای جعبک بعدی...

11 دی 1399 13:36:21

3 بازدید

جعبک

🎁 . در آستانه‌ی هزارتایی شدن خواستیم ازتون تشکر کنیم. از حمایت‌هاتون از محبت هاتون و از دعاهای خیرتون برای کسب و کار نوپامون. راستش اسم کسب و کار رو خیلی دوست نداریم. ما قبل از کسب درآمد از راه جعبک آرزوهای بزرگ دیگه ای داشتیم برای بچه ها‌. تیم ما بعد از مادر بودن معلم بود. ما چند تا معلم بودیم که روزانه با بچه های زیادی سر و کار داشتیم و داریم. ایمان داریم که بازی اون هم به ساد‌ه‌ترین شکل ممکن می‌تونه کاری با بچه ها بکنه که هزار ساعت کلاس درس نمی‌تونه. ما دوست داریم بچه ها بازی کنن. و دوست داریم لذت این بازی رو حتی بزرگ‌تر ها هم بچشن‌.. جعبک دغدغه‌ی بچه‌ها رو داره و تمام تلاشش اینه که بچه‌های زیادی بتونن با وسایل ساده و ارزون بازی کنن. شما از ما یک جعبک می‌خرید اما ما توی هر جعبک هزار تا لبخند و انرژی خوب و دعای خوب براتون می‌فرستیم. باشگاه مادران جعبکی اتفاق دیگه ایه که قراره تو روزهای آینده ازش صحبت کنیم. جمع مادرانی که مثل خود ما هستند. گاهی خسته می‌شن گاهی عصبانی می‌شن گاهی کلافه از این مسئولیت سخت اما همیشه‌ی خدا لبخند بچه هاشون می تونه تمام غم های عالم رو از دلشون پاک کنه.. . 🍭 🍬 🍭 🍬 🍭 🍬 . #جعبک #کودکی #جعبک_خمیری #جعبک_آردی

16 اسفند 1398 18:42:43

4 بازدید

جعبک

🧊❄این شما و این هم جنگل یخی...❄🧊‌ کافیه با بچه ها بریم تو #طبیعت و این بار دقیق تر دورو برمونو ببینیم...از برگ و ساقه گرفته تا گل های کوچیکی که تا حالا توجهمون بهش جلب نشده...یه سبد بر میداریم و همه رو میریزیم توش...و وقتی رسیدیم خونه و یه آب خنک خانوادگی نوش جان کردیم ازون آب خنک با هر چی از طبیعت اوردیم میریزیم تو کاسه و بعدشم تو فریزر ...بعد از یکساعت #جنگل_یخی مون آماده است😍 نکته👆اگر گل و گیاه نداشتید میتونید با تیکه های میوه هم امتحان کنید😍 #جعبک #بازی #ایده_بازی #کاردستی_خلاقانه #کودک #بازی_کودک #پیشنهاد_بازی_جعبک

07 تیر 1400 16:34:22

17 بازدید

جعبک

🎈 . میدونین هر کدوم از وسایل جعبک واسه خودشون قصه دارن و هر کدوم از راه دور و نزدیک اومدن تا بچه ها رو خوشحال کنن؟ روزای آخر بسته بندی بود به این فکر کردیم حالا که فروشمون نزدیک عیده یه کیسه هم برای بچه ها بذاریم تا بتونن وسایل بازی شون رو با خودشون ببرن این ور اون ور یاد یکی از دوستامون افتادیم که محصولات دوست دار محیط زیست دارن @limoo_bag بهشون این کیسه ها رو سفارش دادیم و توی کم ترین زمان ممکن برامون آماده اش کردن ما تجربه چاپ روی پارچه رو نداشتیم مهر رو به پیج @saar.gallery از شیراز سفارش دادیم و چون عجله داشتیم برامون سریع درست کردن و فرستادن و با توضیحاتشون بهمون توی چاپ کمک کردند. ممنونیم رفقا از کمک هاتون⁦❤️⁩

14 اسفند 1398 16:43:12

2 بازدید

ادمین جعبک

0

0

‌ بین ما بچه‌ها او مهربان ترین بود اما بچه نبود. بزرگ‌ترها همه احترامش می کردند. می دویدند سمتش و سخت در آغوشش می گرفتند و می بوسیدندش. او می خندید. همیشه می خندید. انگار خدای لبخند باشد. خدای شادی. بین ما بچه‌ها معروف بود. می نشستیم دور هم و می‌گفتیم:«چه کسی می تواند ادای خندیدن او را در بیاورد؟ ادای خندیدن پیامبر را؟» هر کدام بلندتر و زیباترمی‌خندید، برنده بود. حفظ بودیم صورتش را. خط‌های صورتش را. وقتی پیش از همه سلام می کرد و آن لبخند شیرینش را مثل عسل به کام هرکسی می گذاشت. بزرگ‌‌ترها آقا و سرور صدایش می زدند؛ ولی بین ما بچه ها معروف بود به مهربان ترین هم‌بازی دنیا. صبر می کردیم وقت اذان از کوچه‌ی ما رد شود و برود سمت مسجد تا ما گیرش بیاوریم و بگوییم: آقا! آقای محمد! با ما بازی می کنید؟ لبخند می زد؛ چه لبخندی! عبایش را آویزان می کرد به چینه‌ی دیوار و بعد می ایستاد و چشمانش را ریز می کرد و تک تکمان را در سکوت و البته با لبخند زیرنظر می گرفت و ما از هیجان اتفاق بعدش خنده‌مان می گرفت و یک دفعه، می دوید سمتان و ما جیغ زنان فرار می کردیم و او دنبالمان.‌ او برای همه پیام آور لبخند و شادی بود و ما بچه‌ها این را خوب می فهمیدیم. حتی بیشتر از بزرگ‌ترهایمان. این شاید یک راز بود بین ما و او. شادی و شکرگزاری، لبخند و سپاسگزاری یک راز بود بین ما و او و این دنیا. رازی که بزرگ‌تر هایمان خیلی وقت بود یادشان رفته بود. او هر روز از کوچه‌ی ما رد می شد و ما به عشق بازی با او سر از پا نمی شناختیم. آقای لبخند بود آقای محمد! بین ما بچه‌ها به این اسم معروف بود.‌ #جعبک #بازی #بازی_با_کودک #خلاقیت #اسباب_بازی #کودک #مهربانی

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

جعبک

ادمین جعبک

0

0

‌ بین ما بچه‌ها او مهربان ترین بود اما بچه نبود. بزرگ‌ترها همه احترامش می کردند. می دویدند سمتش و سخت در آغوشش می گرفتند و می بوسیدندش. او می خندید. همیشه می خندید. انگار خدای لبخند باشد. خدای شادی. بین ما بچه‌ها معروف بود. می نشستیم دور هم و می‌گفتیم:«چه کسی می تواند ادای خندیدن او را در بیاورد؟ ادای خندیدن پیامبر را؟» هر کدام بلندتر و زیباترمی‌خندید، برنده بود. حفظ بودیم صورتش را. خط‌های صورتش را. وقتی پیش از همه سلام می کرد و آن لبخند شیرینش را مثل عسل به کام هرکسی می گذاشت. بزرگ‌‌ترها آقا و سرور صدایش می زدند؛ ولی بین ما بچه ها معروف بود به مهربان ترین هم‌بازی دنیا. صبر می کردیم وقت اذان از کوچه‌ی ما رد شود و برود سمت مسجد تا ما گیرش بیاوریم و بگوییم: آقا! آقای محمد! با ما بازی می کنید؟ لبخند می زد؛ چه لبخندی! عبایش را آویزان می کرد به چینه‌ی دیوار و بعد می ایستاد و چشمانش را ریز می کرد و تک تکمان را در سکوت و البته با لبخند زیرنظر می گرفت و ما از هیجان اتفاق بعدش خنده‌مان می گرفت و یک دفعه، می دوید سمتان و ما جیغ زنان فرار می کردیم و او دنبالمان.‌ او برای همه پیام آور لبخند و شادی بود و ما بچه‌ها این را خوب می فهمیدیم. حتی بیشتر از بزرگ‌ترهایمان. این شاید یک راز بود بین ما و او. شادی و شکرگزاری، لبخند و سپاسگزاری یک راز بود بین ما و او و این دنیا. رازی که بزرگ‌تر هایمان خیلی وقت بود یادشان رفته بود. او هر روز از کوچه‌ی ما رد می شد و ما به عشق بازی با او سر از پا نمی شناختیم. آقای لبخند بود آقای محمد! بین ما بچه‌ها به این اسم معروف بود.‌ #جعبک #بازی #بازی_با_کودک #خلاقیت #اسباب_بازی #کودک #مهربانی

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

پست های مشابه

برو به اپلیکیشن