پست های مشابه

chamran_kids

🇮🇷 سلام بر نور ... که سایه ها را ساخت و ... همسایه ها را . اولین خاطره ام از انقلاب بر می گردد به راهپیمایی ای که با مادربزرگم رفتم. (خدا رحتمش کند) سوار یک اتوبوس قدیمی بنز شدیم. از در عقب وارد شدیم. همه با هم می گفتند و می خندیدند و شعار می دادند. من در همان عالم بچگی فکر می کردم همه ی این ها همسایه ی مادربزرگم هستند. مادربزرگم برایم یک عروسک گرفت، پر از نقل و یک بادکنک. در راهپیمایی کلی آشنا دیدیم. از آن به بعد همیشه فکر می کردم راهپیمایی جاییست که همسایه ها را می بینیم. همه خوشحالند. همه می آیند. چندسالیست که خدا توفیق داده با بهترین همسایه هایمان در چمران راهپیمایی می رویم. انشالله همیشه همسایه بمانیم. همیشه این راهپیمایی که مسیر همسایگی را برای ما هموار کرده است، پابرجا بماند. ‌ و فرزندانمان این مسیر را ادامه دهند، برای ساخت ایران آباد و پر امید؛ ان‌شاءالله... ‌ #من_یار_انقلابم #دهه_فجر #راهپیمایی #۲۲_بهمن #جشن_تولد_انقلاب #انقلاب_برای_کودکان #کودک #کودک_ایرانی #هویت_ملی #ایرانی #چمرانی_ها

22 بهمن 1398 19:30:38

0 بازدید

chamran_kids

🌈 وقتی شما هم دانش آموز دبستان بودید، دوست داشتید چه کاره شوید؟ یکی از موضوعات گفتگوی بچه ها، شغل شان در آینده است. انتخاب شغل در این سن، تا حد زیادی بستگی به شرایط خانوادگی و تجربیاتی است که کودک دارد. قرار نیست از الان انتخاب کنند و امکان تغییر هم نداشته باشند. می توانید با مطرح کردن چنین سوالی، ذهن کودک را درگیر کنید تا اطرافش را بهتر و با دقت تر ببیند. فکر کند، بتواند برای انتخابش دلیل بیاورد و از آن دفاع کند. ‌ دخترهای کلاس سومی، شروع به نوشتن در مورد شغل آینده شان کردند. چه شغلی را دوست دارند. علت انتخابش را گفتند و خوبی‌ها و بدی‌هایش را هم نوشتند. ‌ مربی: مهری حدادی ‌ #کلاس_سومی_ها #شغل_آینده #آینده #انتخاب #تفکر #چمرانی_ها #ادبستان_دخترانه_شهید_چمران #مجتمع_آموزشی_شهید_چمران

25 آذر 1398 17:05:35

0 بازدید

chamran_kids

#ورق_بزنید #تابستانی_برای_مرد_هزار_چهره . 📝قسمت ششم . تابستان پنجم/کاوه آهنگر . پدربزرگم، خدا رحمتش کند، یک مغازه چراغ‌سازی داشت. چند سال تابستان برای شاگردی به مغازه‌اش رفتیم. ساعت 6صبح می‌رفتیم شوش و 6 عصر برمی‌گشتیم. اوایل که بچه بودیم، کار کردن برایمان بیشتر بازی بود. ولی بزرگ‌تر که شدیم، کارمان سنگین شد. یادم است اولین املت زندگی‌ام را در مغازه بابا حاجی پختم. تا مدت‌ها در خانه برای بقیه املت می‌پختم. اره کردن آهن، جوشکاری، تراشکاری و کار با دریل میزی را هم در نوجوانی تجربه کردم. بعد از کنکور، یک مدت رفتم مغازه پدربزرگم. همان روزهای اول مرا با شاگردش به یک بلورفروشی فرستاد و گفت کل این مغازه را ویترین بزنید. از بس اره کردم، تمام دستم تاول‌زده بود. بدتر از آن جوشکاری بدون ماسک بود که باعث شد تمام شب از چشم‌درد نخوابم. چند سال بعد که در دانشگاه تهران دانشجو شده بودم، به بچه‌های رشته مکانیک تئاتر درس می‌دادم. یک مسابقه ماشین‌های فنری در دانشگاه برگزار شد و بچه‌های مکانیک سخت مشغولش بودند. کارشان خوب پیش می‌رفت ولی برای کامل کردن ماشین‌ها جوشکاری بلد نبودند. کل کارهای جوشکاری‌شان را برایشان انجام دادم. خیلی از من تشکر کردند. من هم خیلی خوشحال شدم کاری بلدم که بقیه شاگرداول‌ها هم بلد نیستند. البته بازهم چون بدون ماسک جوش دادم، چشمانم را برق زد.    این تجربه‌ها بخشی از تابستان‌های زندگی من بود. بخشی که با حمایت پدر و مادرم، خانواده، همسایه‌ها و انسان‌های مهربان برایم ایجاد شد و توانستم از آن استفاده کنم. دوست دارم رازهایی را به شما بگویم تا شما هم بتوانید تابستان‌های درخشانی را تجربه کنید. قسمت بعدی تابستان‌های مرد هزارچهره را بخوانید. . پ.ن: این مطالب که به قلم کارشناس تربیتی، حجت الاسلام احمدرضا اعلایی نوشته شده است برای اولین بار درصفحه ی: @nojavan_khamenei منتشر شده است!🙏🌸 #تابستانه #چمرانی_ها #اوقات_فراغت #کار_مفید #سرگرم_کردن_بچه_ها

31 تیر 1399 17:40:38

0 بازدید

chamran_kids

. چند روزی به نیمه شعبان سال کرونایی، مانده بود‌. مجازی شدن مدرسه حسابی حال همه مان را گرفته بود. سال های پیش،این ایام در مدرسه، چه ها که نمیکردیم. فصل مشترک تمام فعالیت ها هم آشپزیِ بچه ها بود. پخت کیک و خوراکیهای دیگر و پخش نذری بین همسایه های مدرسه و خانواده ها. اصلا نذری در چمران یک جایگاه ویژه دارد. در هر مناسبت، بساط درست کردن و پخش نذری خیلی سریع راه می افتد. . دیدیم واقعا اینطوری نمیشود، باید کاری بکنیم. با همت خانواده های چمرانی و دوست و آشناهایشان گروهی به اسم" چهل دیگچه" راه افتاد. هدف اصلی گروه، پخت غذای نذری در خانه و پخشش بین افرادی بود که در این اوضاع احوال مناسبی نداشتند. کم کم قربانی گوسفند، خرید و پخش اقلام خشک غذایی و حتی پخت کیک در مناسبتهای شاد به برنامه های گروه اضافه شد. . با چهل دیگچه بچه ها همراه مامان هایشان در پخت و پخش نذری کمک میکردند و احساس مفید بودن، داشتند مدرسه هم چند بار افتخار پایگاه بودن برای تجمیع و پخش غذاها را پیدا کرد. با همت تعداد زیادی خانواده، کارهای بزرگی انجام شد و دیگهای زیادی در خانه ها با امید و آرزو نذریهای خوشمزه پختند. . خداروشکر که چمران فقط یک مدرسه نیست...🙏🏻 دیگچه های همه ی خانه ها همیشه جوشان...😇 . #نذر_فرهنگی #مجموعه_شهید_چمران #خانواده_بزرگ_شهید_چمران#نذری #عید_غدیر#اعیاد_شعبانیه #عیدی#کمک_مومنانه

19 اسفند 1399 16:33:03

0 بازدید

chamran_kids

. پسرهاى كلاس اول هر هفته يك شهردار دارند. مسئوليت شهردار تميز كردن كلاس و مرتب كردن آن است... البته بچه هاى كلاس هم به شهردار در تميز كردن كلاس كمك مى كنند. . #مسئوليت_پذيرى #ادبستان_پسرانه_شهید_چمران #مجتمع_آموزشى_شهيد_چمران

21 آبان 1397 11:20:30

0 بازدید

chamran_kids

📚 از وقتی یادم می آید داریم در مورد سرانه پایین مطالعه در کشور صحبت می کنیم و افسوس میخوریم بابت آن... اما خب فقط افسوس خوردن کافی نیست. باید کاری کنیم. ما در ادبستان، سعی کردیم فعالیت هایی را برای دوستی بچه ها با کتاب طراحی کنیم. دختر ها ساعتی از هفته را به کتابخانه می روند و پروژه های مرتبط با کتاب و کتابخوانی دارند. پروژه نویسندگی، پروژه تحقیقات علوم و خیلی چیزهای دیگر به کتاب و کتابخانه بر می گردد. یک مسابقه ی خانم مطالعه هم داریم. ‌ مربی کتابخانه: آمنه راهجو ‌ شما برای این دوستی، چه پیشنهادی دارید؟ ‌ #کتاب #کتاب_خانه #کتابخانه #کتاب_کودک #کودک #مدرسه #ادبستان_دخترانه_شهید_چمران #چمرانی_ها #مجتمع_آموزشی_شهید_چمران

17 آبان 1398 14:46:19

0 بازدید

ادمین چمران

0

0

☀️ پسرم تا وقتی کوچک بود، مدام مهر دستش می گرفت و دولا و راست می شد و به قول خودش الله می کرد و ما ذوق می کردیم. اما حالا که شانزده ساله شده، مدام لجبازی می کند. باید هزار بار به او بگویی تا بلند شود و لحظه های آخر نماز بخواند... ‌‌ این را یکی از دوستانم تعریف می کرد. به راستی چه اتفاقی می افتد در این چند سال که انگیزه و علاقه ی یک کودک تغییر می کند؟ ‌‌ ما به عنوان مادر، پدر و یا مربی این کودک، چه کارهایی باید انجام می دادیم که ندادیم؟ ‌ تربیت دینی و دیندار شدن کودک یک شبه اتفاق نمی افتد، باید از همان سال های اول برنامه داشته باشیم. اما چه برنامه ای؟ ‌ #تربیت_دینی #نماز #کودک #سن_تکلیف #دینداری #نسل_مهدوی #بچه_شیعه #یک_مدرسه_چمرانی #چمرانی_ها

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

chamran_kids

ادمین چمران

0

0

☀️ پسرم تا وقتی کوچک بود، مدام مهر دستش می گرفت و دولا و راست می شد و به قول خودش الله می کرد و ما ذوق می کردیم. اما حالا که شانزده ساله شده، مدام لجبازی می کند. باید هزار بار به او بگویی تا بلند شود و لحظه های آخر نماز بخواند... ‌‌ این را یکی از دوستانم تعریف می کرد. به راستی چه اتفاقی می افتد در این چند سال که انگیزه و علاقه ی یک کودک تغییر می کند؟ ‌‌ ما به عنوان مادر، پدر و یا مربی این کودک، چه کارهایی باید انجام می دادیم که ندادیم؟ ‌ تربیت دینی و دیندار شدن کودک یک شبه اتفاق نمی افتد، باید از همان سال های اول برنامه داشته باشیم. اما چه برنامه ای؟ ‌ #تربیت_دینی #نماز #کودک #سن_تکلیف #دینداری #نسل_مهدوی #بچه_شیعه #یک_مدرسه_چمرانی #چمرانی_ها

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

پست های مشابه

برو به اپلیکیشن