chamran_kids
دنبال کننده
10
پست
765
مجتمع آموزشی شهید چمران اینجا کودک سبک زندگی اسلامی را بازی می کند.
پست های مشابه
chamran_kids
💡 دغدغه ی اصلی در طراحی مدرسه چمرانی ها، یک مجموعه ی پژوهشی بود که تمامی دغدغه ها و آرمان ها درون آن تجربه شود. قطعا این مدل انعطاف این را دارد که در یک روستا بدون هزینه اجرا شود، ولی مدل ایده آل نباید صرفا در همان حد باشد. این مدل باید آن قدر قابلیت داشته باشد که در اروپا و آمریکا هم اجرا شود. بنابراین نباید دید این باشد که هدف ما مدرسه ی خوب زدن بوده است، هدف ما طراحی الگوی مدرسه ی خوب است، قطعا هزینه ی طراحی و پژوهش خیلی بیشتر از یک مدل است. خانواده هایی هم که در این فضا مشارکت می کنند، از ابتدا توجیه می شوند که شما در جریان مدلسازی شریک هستید و صرفا دیدتان این نباشد که فرزندتان را یک مدرسه ی خوب نوشته اید. خانواده هایی که در چمران هستند از همه قشری هستند. اما اولویتشان این است که برای تحول در تربیت کشورشان باید جهاد کنند با مالشان و فرزندشان. شما برای تحول نظام آموزشی، چه قدمی برداشتین؟ #چمرانی_ها #مجتمع_آموزشى_شهيد_چمران
20 خرداد 1398 05:40:18
0 بازدید
chamran_kids
سلام بر طیب حاجی رضایی! مردی که هشت سال ما را مهمان خانه اش کرد. اولین روزی که آقای بنگاه دار کلید را داخل قفل کوچکی چرخاند، ما وارد دالان تنگ و تاریکی شدیم. چند ثانیه بعد تاریکی رفته بود و حیاطی باصفا جلوی ما ظاهر شده بود. انگار دالان ما را انداخته بود داخل یک بهشت کوچک. وسط حیاط حوض داشت و گوشه کنارش درختهایی قد کشیده بودند. خیلی از خانه خوشمان آمد ولی گفتند شاید صاحبخانه با راه اندازی کار در خانه اش موافقت نکند که نکرد.همان اول کار یک نه آمده بود. آقای اعلایی با صاحبخانه صحبت کردند، از شهید چمران گفتند و از مدرسه شان در لبنان و اینکه ما آنجا را دیدیم و دوست داریم مدرسه راه بندازیم. صاحبخانه راضی شد. همان اول بسم الله فهمیدیم خانه مال طیب حاجی رضایی بوده که فروخته به پدر صاحبخانه ی فعلی. اصلا شاید خود شما ما را برای این خانه انتخاب کرده بودید. ما را که نه بچه هایی پاک و شیطان را. ما این سالها از تمام سوراخ سنبه های خانه تا جایی که توان داشتیم استفاده کردیم. بچه ها از درختها بالا رفتند، در راه پله ها دویدند، باهم بازی کردند، غذا خوردند، درس یاد گرفتند و خلاصه هر کاری از دستشان برمیامد کردند.شما کدام گوشه از حسینیه کودک می ایستادید و بچه ها را نگاه می کردید؟ راستی دیدید دخترهایمان همانها که خیلی بازیگوش بودند و پسرهایی که از در و دیوار بالا میرفتند دبستانی شدند؟ حواستان هست پسرها رفتند خانه ی بغلی که صاحبخانه اش کس دیگری بود و آنجا هم تا توانستند بازی کردند و درس خواندند و باز هم از درختها بالا رفتند؟ آقای طیب روزی که دخترها به سن تکلیف رسیدند شما کجای ساختمان داشتید بزرگ شدنشان را می دیدید؟ راستی وقتهایی که خیلی تحت فشار بودیم و آمدیم حرم حضرت عبدالعظیم سرقبرتان و حسابی گریه کردیم شما همان طرفها بودید یا داشتید با بچه های حسینیه کودک سر و کله میزدید؟ راستی دیدید ما پنج نفر از تیم دخترانه باهم بچه هایمان به دنیا آمدند؟ بالاخره شما نوزادها را هم با مهربانی در خانه تان جا دادید. من امروز میخواستم از شما تشکر کنم. شنیده بودم روایتی است که میگوید زمینها هم مثل آدمها سرنوشت دارند. شما آدم خوبی بودید هم خودتان عاقبت بخیر شدید و هم زمینتان. هشت سال زمینتان میزبان بچه های کوچکی بود و حتما خودتان هم حواستان به تک تک بچه ها بوده.. ما بابت مهمان نوازیتان از شما ممنونیم. بابت تمام لحظه های خوش و ناخوشی که کنار شما داشتیم.. دعایمان کن و همین نزدیکیها خودت یک میزبان مهربان دیگر برایمان پیدا کن... #خانه_با_صفا#خانه_حیاط_دار #ادبستان_دخترانه_شهید_چمران #آموزش_پروژه_محور#مدرسه
12 اسفند 1399 13:48:10
0 بازدید
chamran_kids
. همیشه تصویر کارتنهای بچگی ما پر بود از دخترهایی که یک عالمه مهارت داشتند و کمترین کاری که بلد بودند، خیاطی بود. تصویر حنا( دختری در مزرعه) که همیشه با استفاده از پارچه و کارگاههای چوبی، گلدوزی می کرد .👧🏻 هنوز هم اين تصاوير برايمان خیلی شفاف است. و حالا خیلی از ما در ۱۲ سال تحصیليمان فرصت یاد گرفتن اين مهارتها رو پیدا نکردیم، فرصتی که خیلیهايمان هنوز هم به دستش نیاوردیم. دخترهای ۷ ساله شهیدچمران، دیگه این روزها تقریبا در گلدوزی مهارت پيدا كرده اند و مى توانند اسمهايشان را هم روى پارچه بدوزند.😊 . چقدر خوب ميشود اگر به بچه ها فرصتى بدهيم براى كسب لذت هاى زندگى ... . #ادبستان_دخترانه_شهید_چمران #مجتمع_آموزشى_شهيد_چمران
15 آبان 1397 11:29:37
0 بازدید
chamran_kids
. همه ی ما از بچگی هایمان عکس داریم. از بچه هایمان هم مرتب عکس و فیلم میگیریم. غیر از درست کردن آلبومی از عکسها و نصبِ آنها به در و دیوار چه استفاده هایی از آنها کرده ایم؟ . کلا چقدر بچه ها را درگیر کودکی شان و روندی که با آنها داشتیم میکنیم؟ البته به غیر از مواقعی که از سر ناراحتی و عصبانیت بهشان سرکوفت میزنیم و تمام تلاش هایمان را برایشان مرور می کنیم؟😉 . حالا مادری را تصور کنید که روزهای آخر زندگیش را میگذراند. نگران بچه هایش است و دوست دارد این روزهای آخر به آن ها خوش بگذرد و آنها بعدا او را فراموش نکنند. فکر می کنید چه کار می کند؟🤔 . شما برای محکم کردن ریشه های بین خودتان و بچه ها چه کارهایی میکنید؟ . پ.ن: دیدن فیلم سینمایی نامادری رو به همه ی پدر مادرها و معلم ها و خلاصه همه ی دوستانمان توصیه می کنیم😊 . #مدرسه_آرزوها #مادری #مادر_آرزوها #عکس_های_کودکی #خاطرات_مشترک#فیلم_سینمایی #نامادری#فیلم_سینمایی_خوب
17 اسفند 1399 09:06:30
0 بازدید
chamran_kids
🏴 🍛یکی از کارهایی که خیلی از ما در ماه محرم و صفر انجام می دهیم، دادن نذری است. #پیشنهادی_برای_پدر_و_مادر ✨ می توانیم کودکان را هم در نذری دادن برای امام حسین ع شریک کنیم ☕️ نذری های کوچک مانند شربت، چای، لقمه ی نان و پنیر، شله زرد، حلوا، خرما و ... را می توانیم همراه بچه ها درست کنیم. 🕌 نذری ها را می توانیم در هیئت، مسجد و بین همسایه های مان پخش کنیم. 🏴 می توانیم نذری هایمان را با پرچم و یا کارت هایی با شعار لبیک یا حسین تزیین کنیم. #سرباز_حسینم #هیئت_در_خانه #محرم #هیئت #هیئت_کودک #چمرانی_ها
28 شهریور 1398 16:51:46
12 بازدید
chamran_kids
✏ وقتی الفبا باهم دوست بشن چی میشه؟ کلاس اولی ها یه اختراع نیاز داشتن تا مردم شهر الفبا رو باهم دوست کنند. پس دست به کار شدند، با دوتا لیوان یکبار مصرف و ماژیک میشه یه اختراع کرد برای دوستی مردم شهر الفبا. پ.ن:آقای محمدجواد روحی، در حال حاضر معلم کلاس اول ادبستانه پسرانه شهید چمران هستند. ایشون لیسانس مدیریت دارند. همچنین سابقه مسئولیت های فرهنگی و جهادی را نیز دارند. علاوه بر این تجربه چند سال مربیگری پیش دبستانی و سردبیری نشریه افق هم در کارنامه ی کاری ایشون دیده می شه. #آموزش_الفبا #آموزش_فارسی #فارسی_کلاس_اول #کلاس_اول #بازی_فارسی #ادبستان_پسرانه
08 بهمن 1399 18:51:54
0 بازدید
ادمین چمران
0
0
. 📝قسمت اول . ما دخترانی هستیم که در فاصله بین سالهای ۶۰ تا اواخر ۶۹ متولد شدیم. پس طبیعی است که به ما بگویند: دختران دهه شصتی. ما بنا بر سالی که متولد شدیم، درگیر ماجراهایی بودیم که هر کدام از آن ماجراها برای یک دهه کافیست. در سالهای کودکی ما حزب جمهوری منفجر شد، رئیس جمهور و نخست وزیر کشور ترور شدند، امام خمینی فوت کرد و اینها تازه اتفاقات درشت زمان کودکی ماست. چون در تمام این سالها جنگ و بمباران همبوده و ترور پشت ترور. پس با این تفاسیر همیشه در حال شرکت در راهپیمایی یا تظاهرات یا تشییع جنازه شهدا یا جشن بازگشت آزادگان و خلاصه یک رویداد مذهبی اجتماعی_سیاسی بودیم. فرقی نمی کرد مذهبی و انقلابی باشیم یا ضدانقلاب و غیر مذهبی، از شیری تغذیه کردیم که پر از نگرانی، اضطراب، ابهام و ناراحتی بود. البته نمیدانم کنار این غم و غصه ها، چقدر چیزهای دیگر در شیرمان مخلوط شده و رشدمان داده است؛روحیه شجاعت خانواده هایمان، ایمان و اعتقادی که به کارشان داشتند، انگیزه ای که در وجودشان حفظ کرده بودند و از همه مهمتر مقاومتشان! به هر حال ما باهر شرایطی بود بزرگ شدیم و از اواخر سال ۶۷ به بعد قرار شد دختران دهه شصتی به مدرسه بروند..... . ادامه دارد... . #ما_که_هستیم #تاریخچه_چمرانی_ها #دختران_دهه_شصتی #تربیت_دخترانه #دهه_شصتی_ها_نسل_سوخته_نیستند #بالاخره_زنده_موندیم_و_بزرگ_شدیم_چه_بزرگ_شدنی #مدرسه_رفتنمان_خودش_حکایتیه #دهه_شصت #دهه_شصتیها