پست های مشابه

chamran_kids

📞 پسر من همش به برادر کوچیکش گیر میده و باهم دعواشون میشه... دختر من خیلی خجالتیه. بیرون که میریم فقط چسبیده به من... بچه ها رو از کی باید محل خوابشون رو جدا کنیم؟ منبع دینی برای تربیت جنسی داریم؟ اگه این سوالات، سوال های شما هم هست، می تونید از مشاوره ی تلفنی چمرانی ها استفاده کنید. یک مشاوره بومی، دینی و در دسترس! اطلاعات بیشتر و تکمیل فرم 👇 chamraniha.com #مشاوره #مشاوره_تلفنی #مجتمع_آموزشی_شهید_چمران

28 آذر 1397 09:59:03

0 بازدید

chamran_kids

🇮🇷 دی ماه سال نود و پنج بود که جرقه ی راه انداختن پویش من یار انقلابم به ذهنمان رسید... فرصت کمی داشتیم و می خواستیم کار بزرگی کنیم. قطعا تنهایی از پس کار برنمی آمدیم... خانواده های چمرانی مثل همیشه به کمک مان آمدند... خاطره نویسی و خاطره گویی قصه ی قهرمان های انقلاب اردو های انقلابی پخش گل و نذری بازی و فعالیت و در آخر هم، همراه هم در جشن تولد انقلاب شرکت کردیم. #من_یار_انقلابم #پویش_مردمی_کودک_و_انقلاب #دهه_فجر #انقلاب #چمرانی_ها #مجتمع_آموزشی_شهید_چمران

02 بهمن 1397 09:32:45

0 بازدید

chamran_kids

💡 💡بچه ها عاشق بازی کردن هستند و یه مامان یا بابای خوب، همیشه کلی ایده برای بازی و فعالیت با بچه ها داره... ‌ 👌اگه شما هم دوست دارید کلی بازی و فعالیت یاد بگیرید؛ 📖 کتاب های الکترونیک چمرانی پیشنهادی خوبی برای شماست. ‌ 📚 همه شون اینجاست 👇🏻 ‌ chamraniha.com/shop #سایت_چمرانی_ها #ای_بوک_تربیتی #تربیت_کودک #چمرانی_ها #مجتمع

30 بهمن 1398 17:52:59

0 بازدید

chamran_kids

🎉 💡 پیشنهاد شماره هشت برای کوچکتر ها ‌ 🌸 * حالا نوبت کوچه هامونه* ‌ 🛣 می تونیم برای عید غدیر، کوچه ای که توش زندگی می کنیم رو تزیین کنیم. ‌ 🎊می تونیم از وسایل تزیینی که خونه داریم استفاده کنیم. ‌ ✂️می تونیم با کاغذ کشی و کاغذ رنگی، خودمون ریسه درست کنیم. ‌ 💡می تونیم با کمک بزرگتر ها، گلدون تو کوچه بذاریم و یا لامپ های رنگی وصل کنیم. ‌ ✅ اگه شما شروع کنین، بقیه ی بچه ها هم میان کمک و کوچه و خیابون هم برای روز جشن غدیر، آماده میشن. ‌ ✨قبول باشه ازتون✨ ‌ #جشن_بزرگ #عید_امیر #برکه_رنگین_کمونی #عید_غدیر #من_کنت_مولاه_فهذا_علی_مولاه #عید_ولایت #کودک #شیعه #عید_شیعیان

25 مرداد 1398 17:15:13

0 بازدید

chamran_kids

🎂 دقت کردین همه چی داره تجملاتی میشه؟ برای جشن تولد یک سالگی هم سالن می گیریم. لباس های ست، شام های آنچنانی، عکاس و فیلمبردار و چه و چه... تو این جشن تولد ها قطعا کودک به هیچ وجه مهم نیست. چون خسته میشه و بهانه گیر میشه...چون مدام باید بشینه و عکس بگیره و لذتی از تولدش نمی گیره. خانواده هم که کلی تو خرج میفته. هزینه ای که میشه گفت چیزی برای رشد کودک نداره! ‌‌ ما تو چمران، برای بچه ها تولد می گیریم. اما نه تولدی که خانواده ها تو زحمت بیفتند. کیک تولد با کمک خود بچه ها درست میشه. بچه ها خودشون کلاس رو تزیین می کنند و هدیه و کادو هم کار دست خودشونه. اینجوری هم دوستی هاشون محکم تر میشه هم حسابی کیف می کنند. ‌‌ #تولد #جشن_تولد #ایده_تولد #پیش_دبستانی_ها #ادبستان_پسرانه_شهید_چمران #چمرانی_ها

01 مرداد 1398 09:51:38

1 بازدید

chamran_kids

🔊برشی از کتاب" ای کاش بینی من هم سبز بود" رو بشنوید🤗 . در دهکده"ومی کی ها" دوباره ماجرای جدیدی پیش آمده. همه در صف پشت مغازه ای ایستادند تا دماغشان را سبز کنند. اتفاقا آن روز پانچلو و دوستانش خانه ی ایلای هستند. به نظر آن ها کار مردم خیلی مسخره است و ایلای هم تایید میکند که آدمک های چوبی را عمدا متفاوت از هم آفریده و دلیلی ندارد مردم همه دماغشان را سبز کنند و شبیه به هم شوند.‌خلاصه پانچلو و دوستانش فقط چند روز میتوانند جلوی خودشان را بگیرند و بالاخره دماغ آنها هم سبز میشود، و بعد قرمز، نارنجی، صورتی و رنگهای دیگر. چون تند تند رنگ های متفاوت مد میشود و همه در صف رنگ کردنِ دماغ هایشان می ایستند. بالاخره این همه وقت گذاشتن، پانچلو را خسته میکند. درحالیکه دیگر نمیداند چه کند از طرف ایلای برایش پیغامی می آید و به خانه او میرود. این بار هم ایلای با مهربانی اشتباه پانچلو را بخشیده و ساعت ها با سمباده روی دماغش کار میکند تا به شکل اول بر گردد.... . پ.ن: لحظات مواجهه پانچلو با ایلای من را یاد خودم می اندازد. هر بار با سرافندگی شروع میکنم برای خدا آسمان ریسمان بافتن و اشتباهاتم را یکی یکی ردیف کردن.... . پ.ن ۲: قطعا قرار نیست بچه ها درگیر این مفاهیم پیچیده شوند. آن ها از خواندن یک داستان خوب و دیدن تصویرهایش خوششان می آید و البته ما بذری در دلشان میکاریم که وقتی به آن احتیاج دارند نهال شاداب و تر و تازه ای به کمکشان می آید....😇 . ⭕این پست رو سیو کنید و برای کسایی که دنبال کتاب خوب برای بچه ها هستند بفرستید😉 . ❗میتونید مجموعه کتاب پانچلو رو از صفحات زیر تهیه کنید، کافیه بهشون دایرکت بدید🤗👇🏻 . @mehrsa_pub @ketabpark @namayeshgah_ketab_koodak @nojavan_namayeshgah_ketab . #برشی_از_یک_کتاب #کتاب_خوانی#نشر_مهرسا #معرفی_کتاب_خوب #مجموعه_پانچلو #تو_برای_من_عزیزترینی #کتاب_کودک_نوجوان

11 اردیبهشت 1400 11:36:38

0 بازدید

ادمین چمران

0

0

#ورق_بزنید . خوابگاه دختران . 📝قسمت سوم . دوران ابتدایی ما دختران دهه شصتی، باهمه فراز و نشیب هایش به پایان رسید و ما وارد دوره راهنمایی شدیم. دوره ای عجیب و پیچیده.خیلی از بحران های جسمی و روحی برای ما در این دوران اتفاق افتاد. بحران هایی که معمولا بدون آگاهی های قبلی بود. همین قضیه خیلی از بچه ها را دچار مشکل کرد و باعث شد دوستان همسن، در حل این بحران ها به هم کمک کنند که اکثرا این کمکها موفقیت آمیز نبود و حتی مشکل ساز هم بود. در این دوران بود که نماز جماعت، لباس مدرسه و خیلی چیزهای دیگر به راحتیِ دبستان، برای بچه ها قابل هضم نبود و طغیان ها داشت یکی یکی در وجود بچه ها شکل می گرفت معلم‌های پرورشی کماکان یکی از نقطه قوت های مدارس بودند. در دوران راهنمایی صبحگاه های متفاوت تری را تجربه می کردیم. حفظ قرآن برای ما معمولا از این دوران شروع شد و اتفاق خیلیِ مبارکِ اردوهای یک روزه و حتی اردوهایی که شب جایی بمانیم. فقط نمیدانم چرا مدرسه کمترین تلاش را برای راضی کردن خانواده ها انجام میداد. ما را با یک برگه به خانه می فرستادند و خودمان باید با هر ترفندی که بلد بودیم خانواده مان را راضی میکردیم تا به ما اجازه دهند به اردو برویم. دوستانی داشتم که یک هفته به طور مستمر بابت اردو گریه می کردند شاید دل خانواده شان نرم شود. خاطره ی اولین اردوهای قم جمکران در این سن برای ما ماندگار شد و حالا که فکر می کنم واقعا سن خوبی بود برای تجربه های جدید کنار آدمهایی که خانواده ات نیستند ولی میتوان بهشان اطمینان کرد. یکی از چالش های ما در دوران راهنمایی، تنوع مربی ها بود. ما که در ابتدایی با یک معلم اصلی و نهایتا دو سه تا معلم ورزش، خط و ...سر و کار داشتیم یکدفعه وارد محیطی شدیم که برای هر درس یک معلم داشتیم. با روحیات و سلیقه های متفاوت. خود من‌تا مدت ها سردرگم‌ بودم که هر مربی برای کدام درس بود، چه تکلیفی داد و چه توقعی از ما سر کلاس دارد. باز این مسئله هم جزء چیزهایی بود که بعضی مدارس برایش فکری کرده بودند و بعضی نه. فلسفه وجودی معلم راهنما از همین جا نشات گرفته بود،کسی که بتواند با بچه ها ارتباط بگیرد و بین این همه معلم جورواجور، دانش آموزان را راهنمایی کند. مثل معلم‌های پرورشی معلم راهنماها هم توانمدی های مختلف داشتند. بعضی در انجام ماموریت مهمشان موفق بودند و بعضی نه. ارتباط نداشتن یا کم داشتن همه معلم های یک پایه باهم، خودش کار را خیلی سخت کرده بود. ادامه مطلب در کامنت اول 👇

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

chamran_kids

ادمین چمران

0

0

#ورق_بزنید . خوابگاه دختران . 📝قسمت سوم . دوران ابتدایی ما دختران دهه شصتی، باهمه فراز و نشیب هایش به پایان رسید و ما وارد دوره راهنمایی شدیم. دوره ای عجیب و پیچیده.خیلی از بحران های جسمی و روحی برای ما در این دوران اتفاق افتاد. بحران هایی که معمولا بدون آگاهی های قبلی بود. همین قضیه خیلی از بچه ها را دچار مشکل کرد و باعث شد دوستان همسن، در حل این بحران ها به هم کمک کنند که اکثرا این کمکها موفقیت آمیز نبود و حتی مشکل ساز هم بود. در این دوران بود که نماز جماعت، لباس مدرسه و خیلی چیزهای دیگر به راحتیِ دبستان، برای بچه ها قابل هضم نبود و طغیان ها داشت یکی یکی در وجود بچه ها شکل می گرفت معلم‌های پرورشی کماکان یکی از نقطه قوت های مدارس بودند. در دوران راهنمایی صبحگاه های متفاوت تری را تجربه می کردیم. حفظ قرآن برای ما معمولا از این دوران شروع شد و اتفاق خیلیِ مبارکِ اردوهای یک روزه و حتی اردوهایی که شب جایی بمانیم. فقط نمیدانم چرا مدرسه کمترین تلاش را برای راضی کردن خانواده ها انجام میداد. ما را با یک برگه به خانه می فرستادند و خودمان باید با هر ترفندی که بلد بودیم خانواده مان را راضی میکردیم تا به ما اجازه دهند به اردو برویم. دوستانی داشتم که یک هفته به طور مستمر بابت اردو گریه می کردند شاید دل خانواده شان نرم شود. خاطره ی اولین اردوهای قم جمکران در این سن برای ما ماندگار شد و حالا که فکر می کنم واقعا سن خوبی بود برای تجربه های جدید کنار آدمهایی که خانواده ات نیستند ولی میتوان بهشان اطمینان کرد. یکی از چالش های ما در دوران راهنمایی، تنوع مربی ها بود. ما که در ابتدایی با یک معلم اصلی و نهایتا دو سه تا معلم ورزش، خط و ...سر و کار داشتیم یکدفعه وارد محیطی شدیم که برای هر درس یک معلم داشتیم. با روحیات و سلیقه های متفاوت. خود من‌تا مدت ها سردرگم‌ بودم که هر مربی برای کدام درس بود، چه تکلیفی داد و چه توقعی از ما سر کلاس دارد. باز این مسئله هم جزء چیزهایی بود که بعضی مدارس برایش فکری کرده بودند و بعضی نه. فلسفه وجودی معلم راهنما از همین جا نشات گرفته بود،کسی که بتواند با بچه ها ارتباط بگیرد و بین این همه معلم جورواجور، دانش آموزان را راهنمایی کند. مثل معلم‌های پرورشی معلم راهنماها هم توانمدی های مختلف داشتند. بعضی در انجام ماموریت مهمشان موفق بودند و بعضی نه. ارتباط نداشتن یا کم داشتن همه معلم های یک پایه باهم، خودش کار را خیلی سخت کرده بود. ادامه مطلب در کامنت اول 👇

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

پست های مشابه

برو به اپلیکیشن