پست های مشابه

chamran_kids

برنامه‌ ریزی مخصوص بچه ها😎🤔🤩 ‌. اسم برنامه ریزی که میاد همه فکر می‌کنند فقط مخصوص بزرگترهاست و کمتر کسی به برنامه ریزی برای بچه ها فکر میکنه؛ در حالی که لازمه ی ۷ سال دوم یاد دادن تدریجی برنامه ریزی به بچه هاست، پس کم کم از پیش دبستان و کلاس اول میشه اون رو شروع کرد! حالا چرا؟چه جوری؟ ...🤔 . ورق بزنید و بخونید⬆️ . ❗❗❗البته ماجرای برنامه ریزی تو این پست خلاصه نمیشه!!!👇🏻 . ✅ فردا یه لایو مهم، ویژه معلم ها و با موضوع " برنامه ریزی کاربردی و قابل فهم برای بچه های دبستانی" داریم که از سلسله وبینارهای رایگان ماست🤗 یه وقت جا نمونید😉 . ⁉️راستی به نظرتون برنامه ریزی چه فواید دیگه ای برای بچه ها داره؟ تاحالا امتحان کردید؟ . #برنامه_ریزی #برنامه_ریزی_روزانه #برنامه#آموزش_بازی_محور #آموزش #معلم_خلاق #سال_تحصیلی#درس

22 شهریور 1400 16:40:34

1 بازدید

chamran_kids

🎉 💡 پیشنهاد شماره یک برای بزرگتر ها ‌ 👚👕این عید، بزرگترین عید ما شیعیانه. می تونیم برای این روز، برای بچه ها لباس نو بخریم. ‌ 🧦نیازی نیست حتما یک دست کامل لباس باشه. یک روسری، جوراب و حتی گلسر هم می تونه بچه ها رو خوشحال کنه. ‌ ☘حتما به بچه ها یادآوری کنین که این لباس های نو برای روز عید غدیر هستش. ‌ 🧣خوبه چیزی بخرین که بچه ها دوست داشته باشن. ‌ 🎁اگر برای خرید با بچه ها دچار چالش میشین یه مغازه کوچک رو انتخاب کنین یا خودتون کادوی مورد نظر رو بخرین و به عنوان یه اتفاق غافلگیر کننده بهشون بدین. ‌ 🗺میشه هدیه رو تبدیل به یه بازی هم بکنین. مثلا یه جای خونه قایم کنین، نقشه اونجا رو بکشین و فرزندتون رو راهنمایی کنین تا به هدیه مورد نظر برسه. ‌ 🎀میشه چند تا چیز کوچک گرفت و این بازی رو در روزهای مختلف انجام داد. یک روز گله سر رو پیداکن، یک روز جوراب و بقیه چیزها... ‌ ✨قبول باشه ازتون✨ ‌ #جشن_بزرگ #عید_امیر #برکه_رنگین_کمونی #عید_غدیر #من_کنت_مولاه_فهذا_علی_مولاه #عید_ولایت #کودک #شیعه #عید_شیعیان

16 مرداد 1398 16:58:32

0 بازدید

chamran_kids

📣 🛍 بازارچه چمرانی ‌ 🎈با اسباب بازی و کتاب های هاچین 🌿 محصولات ارگانیک و مواد غذایی غاچ 🍪 و کلی شیرینی و خوراکی خونگی ‌ 📆 پنج شنبه ۱۰ مرداد ⏰ ساعت ۹/۳۰ تا ۱۲/۳۰ ‌ 📍 مکان: میدان خراسان. جنب پاساژ خراسان. پ ۳۱. ادبستان پسرانه حمزه دوران ‌ #بازارچه #بازارچه_چمرانی

05 مرداد 1398 09:58:13

0 بازدید

chamran_kids

💻 ❗️شما فرزند مستقل را ترجیح می دهید یا وابسته؟ چگونه یک فرزند مستقل داشته باشم؟ در ‌ 💡کارگاه مجازی و غیر حضوری استقلال کودک (هفت سال اول کودکی) ‌ مدرس: زهرا شاه حسینی ‌ 💳هزینه ی کارگاه 👈🏻 ۱۹ هزار تومان ‌ 📲 خرید و دانلود از سایت #چمرانی_ها chamraniha.com/shop ‌ #کارگاه #استقلال_کودک #کودک_مستقل #تربیت #مادر #کارگاه_آموزشی #کارگاه_مجازی #مجتمع_آموزشی_شهید_چمران

30 آذر 1398 17:43:08

0 بازدید

chamran_kids

🇮🇷 دهه فجر شروع شده، این روزها فرصت خوبیه که هویت ملی رو برای بچه ها‌ مطرح کنیم. کاری کنیم که بچه ها به ایرانی بودن شون افتخار کنند. ‌ چه جوری؟ چه کارهایی میشه کرد؟ اول این صوت رو گوش بدین و راه هایی که خودتون تجربه کردین یا فکر میکنین جواب میده رو برامون این پایین بنویسین. ‌ #هویت_ملی #ایران #هویت_سازی #من_یار_انقلابم #دهه_فجر #هویت #تربیت_کودک #ایرانی_ام #چمرانی_ها #انقلاب_اسلامی #جشن_تولد_انقلاب

12 بهمن 1399 17:43:17

0 بازدید

chamran_kids

🤹 تقریبا میشه گفت اکثر بچه ها عاشق پارک هستند. چه خوبه که از این فرصت استفاده کنیم! پارک فقط بازی تو زمین بازی نیست. فرصت هایی داره که می تونیم حسابی ازش استفاده کنیم. پسرهای پنج ساله ی چمرانی، یک رودخانه بدون آب تو پارک کشف کردند. سریع دست به کار شدند و با کاغذ هایی که داشتند، برای رودخانه قایق درست کردند. شما چه فعالیت هایی تو پارک انجام میدین؟ #اردو #بازی #پروژه #پنج_ساله_ها #حسینیه_کودک_شهید_چمران #مجتمع_آموزشی_شهید_چمران

21 اسفند 1397 07:21:51

0 بازدید

ادمین چمران

0

0

☀ از آسمان ها روی زمین آمدیم، جایمان شد آغوش مادرهایمان... بزرگ شدیم کم کم راه افتادیم، دویدن یاد گرفتیم و پریدن. پنج ساله شدیم وارد حسینیه کودک شهید چمران شدیم و باز هم بازی کردیم... پیش دبستانی رفتیم.... یک سال دیگر هم گذشت شدیم کلاس اولی، دیگر فقط بازی نمی کردیم کارهای مهم دیگری هم بود که باید انجام میدادیم کتابهای زیادی را باید میخواندیم حتی کتابهای زیادی را هم باید می نوشتیم. بزرگ‌تر شدیم... و شدیم همین جمع هشت نفره بچه های کلاس دوم، بزرگ‌ترین بچه های ادبستان دخترانه حمزه دوران... چمیار شدیم گاهی به آشپزخانه رفتیم، گاهی خدمات و کتابخانه... بعضی از روزها هم باید با بچه های کوچکتر بازی می کردیم. یک شب که همه خوابیدیم خواب دیدیم بزرگ‌تر شده ایم ولی هنوز در چمران درس میخوانیم، کارهایمان هم بزرگ‌تر شده بود، یک روز در هفته مسئول پختن ناهار کل مدرسه بودیم، خرید مواد غذایی هم با خودمان بود. یک چرخ خیاطی بزرگ در کلاس داشتیم و برای بچه هایی که از ما کوچکتر بودند خیاطی می کردیم و لباس می دوختیم، کتابخانه بزرگی در کلاسمان بود که گاهی وقتها بعد از ظهر ها که همه رفته بودند در مدرسه می ماندیم و کتاب می خواندیم. شده بودیم معلم کوچکتر بچه های محله، بعضی از روزها را به پارک می رفتیم و به بچه ها درس می دادیم. کارهای هنری مان روز به روز بهتر می شد، کلاس ما شده بود شبیه کلاس هنرمندان انقدر که از سفال و مجسمه و نقاشی و کلاژهای مختلف در شده بود... باز هم بزرگ‌تر شدیم انقدر که در آغوش همه ما بچه هایمان بود..... تصمیم گرفتیم مدرسه ای بسازیم مثل ادبستان حمزه دوران تا بچه هایمان آنجا به اندازه ما کودکی کنند و به وقت بزرگ شدن آنقدر بزرگ شوند که از پس هر کاری بر بیایند... ‌ پ.ن: بخشی از نمایش نامه ی کلاس دومی ها در #جشن_تکلیف و بندگی شان #کلاس_دومی_ها #ادبستان_دخترانه_شهید_چمران #مجتمع_آموزشی_شهید_چمران #نماز

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

chamran_kids

ادمین چمران

0

0

☀ از آسمان ها روی زمین آمدیم، جایمان شد آغوش مادرهایمان... بزرگ شدیم کم کم راه افتادیم، دویدن یاد گرفتیم و پریدن. پنج ساله شدیم وارد حسینیه کودک شهید چمران شدیم و باز هم بازی کردیم... پیش دبستانی رفتیم.... یک سال دیگر هم گذشت شدیم کلاس اولی، دیگر فقط بازی نمی کردیم کارهای مهم دیگری هم بود که باید انجام میدادیم کتابهای زیادی را باید میخواندیم حتی کتابهای زیادی را هم باید می نوشتیم. بزرگ‌تر شدیم... و شدیم همین جمع هشت نفره بچه های کلاس دوم، بزرگ‌ترین بچه های ادبستان دخترانه حمزه دوران... چمیار شدیم گاهی به آشپزخانه رفتیم، گاهی خدمات و کتابخانه... بعضی از روزها هم باید با بچه های کوچکتر بازی می کردیم. یک شب که همه خوابیدیم خواب دیدیم بزرگ‌تر شده ایم ولی هنوز در چمران درس میخوانیم، کارهایمان هم بزرگ‌تر شده بود، یک روز در هفته مسئول پختن ناهار کل مدرسه بودیم، خرید مواد غذایی هم با خودمان بود. یک چرخ خیاطی بزرگ در کلاس داشتیم و برای بچه هایی که از ما کوچکتر بودند خیاطی می کردیم و لباس می دوختیم، کتابخانه بزرگی در کلاسمان بود که گاهی وقتها بعد از ظهر ها که همه رفته بودند در مدرسه می ماندیم و کتاب می خواندیم. شده بودیم معلم کوچکتر بچه های محله، بعضی از روزها را به پارک می رفتیم و به بچه ها درس می دادیم. کارهای هنری مان روز به روز بهتر می شد، کلاس ما شده بود شبیه کلاس هنرمندان انقدر که از سفال و مجسمه و نقاشی و کلاژهای مختلف در شده بود... باز هم بزرگ‌تر شدیم انقدر که در آغوش همه ما بچه هایمان بود..... تصمیم گرفتیم مدرسه ای بسازیم مثل ادبستان حمزه دوران تا بچه هایمان آنجا به اندازه ما کودکی کنند و به وقت بزرگ شدن آنقدر بزرگ شوند که از پس هر کاری بر بیایند... ‌ پ.ن: بخشی از نمایش نامه ی کلاس دومی ها در #جشن_تکلیف و بندگی شان #کلاس_دومی_ها #ادبستان_دخترانه_شهید_چمران #مجتمع_آموزشی_شهید_چمران #نماز

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

پست های مشابه

برو به اپلیکیشن