پست های مشابه

chamran_kids

🗓 ‌ برگه های تقویم، بهمن را نشان می دهد. دوباره بهمن و دوباره دهه ی فجر و ... . ‌ 🖊 منِ جوانِ نسل سومی، دهه فجر، با تزیین کلاس و سرود و نمایش انقلابی برایم تداعی می شود. و پدر و مادرم، با خاطرات تظاهرات و نبودن های پدر و شعار و ... و فرزندم...نمیدانم بعدها دهه ی فجر برای فرزندم چگونه تداعی می شود؟ مانند من حس خوب دارد؟ ‌‌ باید خودمان دست به کار شویم تا هویت ملی مان را به کودکانمان یادآوری کنیم...قهرمان های ایرانی و ایران را بشناسیم تا بعدتر ها، آنها هم حس خوب غرور ملی را به فرزندانشان منتقل کنند. ‌ ‌ ❓چگونه؟ ‌ ‌‌ ‌🎊 با ما همراه باشید در جشن تولد چهل سالگی انقلاب... ‌ می خواهیم دوباره شروع کنیم، و یار انقلاب شویم. #من_یار_انقلابم #پویش_مردمی_کودک_و_انقلاب #چمرانی_ها #حمزه_دوران #مجتمع_آموزشی_شهید_چمران

01 بهمن 1397 06:49:48

0 بازدید

chamran_kids

📣 اسباب بازی خریدن یکی از سخت ترین کارهای دنیاست. اینکه برای چه سنی، چی بخریم؟ بازی فکری خوبه یا ساختنی؟ برای دختر ها چی بگیریم؟ این بازی مناسبه فرهنگه ما هست یا نه ؟ و کلی سواله دیگه. ‌ حالا #هاچین کار رو کمی آسون تر کرده. دیگه خیال من راحته از بابت اسباب بازی که می خرم و مشاوره هایی که میدن هم خیلی کاربردیه. ‌‌ یه سر به پیج شون بزنید، پشیمون نمیشید: @chamran_gifts @chamran_gifts @chamran_gifts ‌ #هاچین #هدایای_شهید_چمران #اسباب_بازی

06 مرداد 1398 05:35:05

0 بازدید

chamran_kids

. پیام ما به مردم مظلوم فلسطین🇵🇸 . درسته که امسال راهپیمایی روز قدس برگزار نشد...😔 . درسته که نمی تونیم باحضور تو خیابون ها بر سر اسرائیل غاصب فریاد بزنیم و به فلسطینیان مظلوم بگیم که همراه و پشتیبان شون هستیم😔 اما... 📱 سعی می کنیم در فیلم هایی که خودمون می سازیم به فلسطینیان پیام امید و مقاومت بدیم و بگیم که ما همیشه به یادشون هستیم و پشتشون می مونیم 🤲 . پ.ن: تو این فیلم دختران کلاس چهارمی ادبستان شهید چمران پیام خودشون رو برای مردم فلسطین آماده کردند... به امید آزادی فلسطین عزیز!😇 . ⭕این پست رو سیو کنید و همین الان انقدر منتشر کنید تا به دست فلسطینی های عزیز برسه🤗 . 🌱شما هم جملاتی در حمایت از قدس عزیز برامون کامنت کنید👇🏻 . #ادبستان_دخترانه_شهید_چمران#چمرانی_ها #فلسطين #القدس_عاصمة_فلسطين #القدس_لنا_الاقصى_لنا #نحن_صامدون #روز_قدس#مسجدالاقصی #ظهور #آزادی

17 اردیبهشت 1400 08:46:26

0 بازدید

chamran_kids

. پسرهای کلاس اولی و عموشون تصمیم گرفتند با کمک خانواده ها، در روز مبعث بچه های پاکستانیِ اطراف بهشت زهرا رو خوشحال کنند😊 . حالا چرا اونجا؟ چون ما چند ساله اونجا رفت و آمد داریم و چند تا بچه ی پاکستانی هم چند سالی مهمون مدرسه مون بودند😇 . در نتیجه بچه ها پول هاشون رو جمع کردندو از هاچین خرید کردند. . صبح روز عید سه تا ماشین به نمایندگی از بقیه اول رفتیم بهشت زهرا و به شهیدچمران و دوستاش سر زدیم و کلی درد و دل کردیم، بعد هم رفتیم پیش دوستای پاکستانی مون و باهم بازی کردیم....🤩 نقاشی کشیدیم...🙃 و هدیه هاشون رو دادیم😊 خیلی به همه ی ما خوش گذشت. برامون یه عید به یاد ماندنی شد.... . پ.ن:بعضی موقع ها آدم درگیر زندگی میشه. خیلی چیزها یادش میره و فکر میکنه داره کارهای خیلی مهمی میکنه. یکدفعه یه جرقه ی کوچیک، یه پیشنهاد و یه نیت کوچیک اون رو از دنیای شلوغ خودش بیرون میکشه. ممنون آقای روحی و خانواده های کلاس اولی که با همت تون، ما رو یکبار دیگه به دنیای پاک و متفاوت از خودمون مهمون کردین. واقعا تو این شلوغی ها به همچین مهمونی ساده ای احتیاج داشتیم، اونم روز عید مبعث!!! . ممنون پیامبر مهربون که ما، چند خانواده رو سر سفره ی آدم هایی که خودت حواست بهشون هست نشوندی....🙏🏻❤ . #مبعث_رسول_اکرم_صلوات_الله_علیه #چمرانی_ها#جشن_مبعث#پاکستانی_ها #شهید_چمران#مهربانی#کمک_مومنانه

22 اسفند 1399 18:02:08

0 بازدید

chamran_kids

. برای هر کسی یه چیزی افتخاره بعضی موقع ها یه کاری که کردیم باعث میشه حس خوبی داشته باشیم و آدم وقتی یادش میفته با وجود سختی هاش قند تو دلش آب بشه... برای من خادمی هیات کودک از اون کارهاست، از اون افتخارها و البته از اون چیزای خیلی سخت:) چون هر سال باید کلی با خودم بجنگم که ده شب برم هیات ولی تو خود هیات نباشم، یه گوشه ای با یک عالمه بچه مشغول باشیم و نه صدایی از هیات بشنویم و نه تصویری ببینیم. هیات کودکِ ما در دانشگاه هنر، اینقدر جاش دنجه که فقط وقتی مردم میان دنبال بچه هاشون می فهمیم هیات تموم شده.... و اون وقت باید جمع کنیم و بریم. وقتی بیشتر دل آدم میسوزه و میفته تو دو دو تا چهارتای خودش که آیا کار درست رو میکنم یانه که قیافه ی خیس از اشک آدمها رو بیرون هیات میبینه... خلاصه که پیدا کردن نیروی کمکی برای همچین توصیفاتی، قاعدتا باید خیلی سخت باشه، حالا بازی کردن با بچه ها هر سال چند تا دونه طرفدار داره ولی نفری برای ورودِ بچه ها و اسم نویسی شون و هزار تا دردسر دم در ورودی جزء اون کارای دردناکیه که اگر کسی براش اعلام آمادگی کنه اون نفر یک گوهر کمیابه....! چرا؟ چون کلی شماره باید بنویسه، کلی بچه که دلشون برای مامانشون تنگ شده کنارش باهم گریه می کنن و اون باید دونه دونه هم آرومشون کنه و هم به مامانشون زنگ بزنه، کفش بچه ها رو که یکی درمیون گم میشه پیدا کنه، بچه هایی رو که میخوان برن دستشویی بسپره به خاله های هیات کودک و سخت ترین کار، موقع رفتن بچه هاست که در بین اون شلوغی وانفسای آخر شبِ مادرها، خوش اخلاق باشه و تند تند بچه هارو صدا کنه و چون غالبا نمیخوان برن بیرون و دوست دارن بازی کنن با لطایف الحیلی راضیشون کنه برن خونه و مطمئنشون کنه فردا شبم هیات کودک هست... . ما یک گوهر کمیاب داشتیم که چند سال ده شب این ماموریت ویژه رو انجام میداد و در این چند سال هیچ شبی لبخند از صورتش گم نشد.... و این گوهر امروز بعد از کلی سختی کشیدن از زندگی این دنیا و پسر سه سالش خداحافظی کردو رفت به سمت هیات کودک واقعی در بهشت....😭 . آزاده سلطانی میدونم اونجا هم دم در میشینی و با خوش اخلاقی مثل همیشه هوای بچه ها رو داری... 💔 کاش مسئول هیات کودک بچه های امام حسین شده باشی اون چیزی که همه مون آرزوشو داشتیم و همیشه اول دهه برای خودمون تکرارش میکردیم...😔 راستی کاش وقتی دلتنگ سید علی میشی چند دقیقه سه ساله ی امام حسین رو بهت بسپارن که باهاش بازی کنی...😭 پ.ن:با فاتحه ای دوست هم هیاتی مارو بدرقه کنین...یک خادم در هیات کودک.... یک خاله ی مهربون.... خاله ی ثبت نام....🖤 #هیئت_کودک#هیئت_هنر

21 خرداد 1400 16:39:10

0 بازدید

chamran_kids

قصه‌ی #چمران از اونجا شروع شد که...👇😇 تصمیم گرفتیم یه کاری انجام بدیم! . #سفرهای_جهادی شاید برامون بهترین گزینه بود. بچه هایی که دغدغه ی رشد داشتن اما توانش رو نه... خراسان جنوبی، دره شهر ایلام، پهون فارس و ... مقصد سفر‌های جهادی ما بود با گروه های مختلف. بعد ترها در کنار حسینیه کودک و ادبستان در محله هایی مثل اتابک و دروازه غار و با بچه های پاکستانی هم فعالیت کردیم. نتیجه فعالیت های جهادی مون، راه افتادن گروه همراهی مثل چهل دیگچه است که هنوز هم تو مناسبت های مختلف برای اطعام و کمک به محرومین تلاش میکنند. . بعد از سفر لبنان و بازدید از #مدرسه_جبل_عامل، تصمیم گرفتیم یه #مدرسه بزنیم. مشورت با افراد مختلف تو این حوزه، ما رو به این نتیجه رسوند که با هفت سال اول یعنی مهد کودک شروع کنیم. ما دلمون میخواست سبک #آموزشی متفاوتی داشته باشیم، آموزشی که در قالب بازی، #پروژه و فعالیت های جالب، #درس و #یادگیری رو برای بچه ها شیرین و دوست داشتنی کنه. کار با کودک‌مون با هیئت دانشگاه شریف شروع شد و بعد هم #حسینیه_کودک_شهید_چمران کارخودش رو شروع کرد. . سعی کردیم از #مهدکودک و مدارس معروف بازدید کنیم. کارگاه های تربیتی مختلف شرکت کردیم. مهدکودک ها و مدل های آموزشی خارجی رو بررسی کردیم و سیر مطالعاتی در موضوعات روانشناسی، #تربیت_دینی و قرآنی رو آغاز کردیم. . ما تو حسینیه کودک با بچه ها بازی می کردیم! بازی و بازی... چون مهم ترین راه ارتباطی با بچه ها #بازی هست.🙃 بعد چندسال کار حسینیه کودک و برگزاری یه دوره آموزشی برای بچه های دبستانی، به لطف خدا ادبستان پسرانه و یک سال بعد هم ادبستان دخترانه شروع به کار کرد‌. گروه مستندسازی، فضای مجازی، تیم تربیت مربی، مشاوره و تولید محتوا هم قدم قدم شکل گرفتند. . برای تهرانی ها و شهرستانی ها همایش های مشاوره ای جهت تاسیس مهد و دبستان و در موسسه های مختلف مثل مدرسه ی سراج، ولایت مطهر، دانشگاه امام صادق(ع) و شهرهای شیراز، دزفول و تهرانسر و ... دوره های تربیت مربی برگزار کردیم. . خلاصه که بعد ۱۰ سال تجربه و فعالیت به همراه عزیزانی که کنار ما بودند، با نگاه و لطف بی اندازه ی شهید چمران عزیزمون، با #مجموعه_شهید_چمران درخدمت شما هستیم😊 . #تاریخچه_چمرانی_ها#تاریخچه_چمران#چمرانی_ها #ما_که_هستیم #ادبستان_دخترانه_شهید_چمران #ادبستان_پسرانه_شهید_چمران #آموزش_غیر_مستقیم #آموزش_پروژه_محور#مجموعه_آموزشی #هیئت_دانشگاه_شریف #هیئت_کودک

06 آذر 1399 18:16:01

0 بازدید

ادمین چمران

0

0

#ورق_بزنید . #تابستانی_برای_مرد_هزار_چهره . 📝قسمت دوم . تابستان اول/ در جست‌وجوی یخچال‌های ایسلند . یکی از رؤیاهای بزرگم، نوشتن یک رمان بلند بود. 11سالم بود، چند تا برگه کوچک A6 در کمد پیدا کردم، همه را باهم منگنه و یک دفترچه درست کردم. یک نقاشی روی جلدش کشیدم و یک عنوان دهان‌پُرکن برایش گذاشتم. «در جست‌وجوی یخچال‌های ایسلند». حالا یکی نبود بگوید: چرا این اسم رو گذاشتی؟! یخچال به درد کی می‌خوره که بره دنبالش. ولی من در همان عالم نوجوانی فکر می‌کردم کلاً جست‌وجو جالب‌ترین کار دنیاست، حالا جست‌وجوی چیزهای عجیب‌تر، جالب‌تر هم هست. اسم‌های خارجی برای شخصیت‌های داستانم گذاشته بودم که رمانم جذاب‌تر بشود. اسم‌هایی مانند تام، جیم، سام و .... خواهرم دست به نوشتنش خیلی بهتر از من بود. سرعتش هم بیشتر بود. یک روز قصه‌ای که در ذهنم بود را برایش تعریف کردم و او هم نوشت. 16صفحه شد. به همه پز می‌دادم که «من یه داستان 16صفحه‌ای نوشتم، تازه هنوزم تموم نشده.»  . بعد از این تجربه خوب، به خاطر علاقه‌ای که به داستان داشتم، کتاب داستان‌های خواهر و خاله‌ام که خیلی کتاب‌خوان بودند را می‌گرفتم و می‌خواندم. کلاً معروف شده بودم به اینکه در هر حالتی کتاب می‌خوانم، حتی در خیابان. سال‌ها بعد که دانشجو شدم استاد دانشگاهمان چند بار به من گفت که در خیابان مرا در حال کتاب خواندن دیده و هرچه برایم دست تکان داده و سلام کرده، من متوجه نشدم. خواندنم خیلی کند بود، ولی در همان تابستان‌های کودکی، تعداد زیادی کتاب و فیلم‌نامه از نویسنده‌های مختلف را خواندم. کتابی خواندم که در آن چند نوجوان، یک انجمن مخفی درست کرده و اشعارشان را برای هم می‌خواندند و این کار برایم همیشه یک آرزو بود. در دانشگاه از همان سال اول سعی کردم نمایشنامه و داستان بنویسم. الآن چند تا کتاب داستان و شعر کودک نوشتم. نوشتن برایم دوست‌داشتنی است. همین مهارت نوشتن، در پایان‌نامه، نامه‌نگاری‌های اداری، ارائه گزارش کار، تدریس و تدوین کتاب‌های علمی پژوهشی کلی کارم را راه انداخته و باعث شده محتاج کسی نباشم. . پ.ن: این مطالب که به قلم کارشناس تربیتی، حجت الاسلام احمدرضا اعلایی نوشته شده است برای اولین بار درصفحه ی: @nojavan_khamenei منتشر شده است!🙏🌸 . #تابستانه #چمرانی_ها #اوقات_فراغت #کار_مفید #سرگرم_کردن_بچه_ها

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

chamran_kids

ادمین چمران

0

0

#ورق_بزنید . #تابستانی_برای_مرد_هزار_چهره . 📝قسمت دوم . تابستان اول/ در جست‌وجوی یخچال‌های ایسلند . یکی از رؤیاهای بزرگم، نوشتن یک رمان بلند بود. 11سالم بود، چند تا برگه کوچک A6 در کمد پیدا کردم، همه را باهم منگنه و یک دفترچه درست کردم. یک نقاشی روی جلدش کشیدم و یک عنوان دهان‌پُرکن برایش گذاشتم. «در جست‌وجوی یخچال‌های ایسلند». حالا یکی نبود بگوید: چرا این اسم رو گذاشتی؟! یخچال به درد کی می‌خوره که بره دنبالش. ولی من در همان عالم نوجوانی فکر می‌کردم کلاً جست‌وجو جالب‌ترین کار دنیاست، حالا جست‌وجوی چیزهای عجیب‌تر، جالب‌تر هم هست. اسم‌های خارجی برای شخصیت‌های داستانم گذاشته بودم که رمانم جذاب‌تر بشود. اسم‌هایی مانند تام، جیم، سام و .... خواهرم دست به نوشتنش خیلی بهتر از من بود. سرعتش هم بیشتر بود. یک روز قصه‌ای که در ذهنم بود را برایش تعریف کردم و او هم نوشت. 16صفحه شد. به همه پز می‌دادم که «من یه داستان 16صفحه‌ای نوشتم، تازه هنوزم تموم نشده.»  . بعد از این تجربه خوب، به خاطر علاقه‌ای که به داستان داشتم، کتاب داستان‌های خواهر و خاله‌ام که خیلی کتاب‌خوان بودند را می‌گرفتم و می‌خواندم. کلاً معروف شده بودم به اینکه در هر حالتی کتاب می‌خوانم، حتی در خیابان. سال‌ها بعد که دانشجو شدم استاد دانشگاهمان چند بار به من گفت که در خیابان مرا در حال کتاب خواندن دیده و هرچه برایم دست تکان داده و سلام کرده، من متوجه نشدم. خواندنم خیلی کند بود، ولی در همان تابستان‌های کودکی، تعداد زیادی کتاب و فیلم‌نامه از نویسنده‌های مختلف را خواندم. کتابی خواندم که در آن چند نوجوان، یک انجمن مخفی درست کرده و اشعارشان را برای هم می‌خواندند و این کار برایم همیشه یک آرزو بود. در دانشگاه از همان سال اول سعی کردم نمایشنامه و داستان بنویسم. الآن چند تا کتاب داستان و شعر کودک نوشتم. نوشتن برایم دوست‌داشتنی است. همین مهارت نوشتن، در پایان‌نامه، نامه‌نگاری‌های اداری، ارائه گزارش کار، تدریس و تدوین کتاب‌های علمی پژوهشی کلی کارم را راه انداخته و باعث شده محتاج کسی نباشم. . پ.ن: این مطالب که به قلم کارشناس تربیتی، حجت الاسلام احمدرضا اعلایی نوشته شده است برای اولین بار درصفحه ی: @nojavan_khamenei منتشر شده است!🙏🌸 . #تابستانه #چمرانی_ها #اوقات_فراغت #کار_مفید #سرگرم_کردن_بچه_ها

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

پست های مشابه

برو به اپلیکیشن